دلمــــ را کهـــ مرور میکنــــم تمامــ آטּ از آטּ توستـــ
فقـط نقطهــ ای از آטּ خودمـــ …
رویــــ آטּ نقطهـــ هم میخ میکوبــــمـــ …
و قابــــ عکـــس تو را می آویـــزمـــ
برچسب ها : عکس عاشقانه,مطالب عاشقانه,,
کاش
ما آدما شبیه قو بودیم
که وقتی جفتمون می میره
اونقدر فریاد میزدیم تا بمیریم.
ولی
حیف که ما آدما
وقتی جفتمون می میره
فریاد می زنیم که نکنه از تنهایی بمیریم
برچسب ها : عکس عاشقانه,مطالب عاشقانه,,
خدایی دیکه اینو ندیده بودین
i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i!i
زيپ شلوار دكتر شريعتي
برچسب ها : عکس عاشقانه,مطالب عاشقانه,,
زندگی "زندگی" بـه من آموخـت . . .
برچسب ها : عکس عاشقانه,مطالب عاشقانه,,
دکتری برای خواستگاری دختری رفت
ولی دختر او را رد کرد و گفت به شرطی قبول میکنم که مامانت به عروسی نیاید
آن جوان در کار خود ماند و پیش یکی از اساتید خود رفت و با خجالت چنین گفت:
در سن یک سالگی پدرم مرد ومادرم برا اینکه خرج زندگیمان را تامین کند در خونه های مردم رخت و لباس میشست
حالا دختری که خیلی دوستش دارم شرط کرده که فقط بدون حضور مادرم حاضر به ازدواج با من است
نه فقط این بلکه این گذشته مادرم مرا خجالت زده کرده است
به نظرتان چکار کنم
استاد به او گفت:از تو خواسته ای دارم
به منزل برو و دست مامانت را بشور، فردا به نزد من بیا و بهت میگم چکار کنی
و جوان به منزل رفت و اینکار را کرد ولی با حوصله دستای مادرش را در حالی که اشک بر روی گونه هایش سرازیر شده بود انجام داد
زیرا اولین بار بود که دستان مامانش درحالی که از شدت شستن لباسهای مردم چروک شده وتماما تاول زده و ترک برداشته اند را دید ، طوری که وقتی آب را روی دستانش میریخت از درد به لرز میفتاد.
پس از شستن دستان مادرش نتونست تا فردا صبر کند و همون موقع به استاد خود زنگ زد و گفت:
ممنونم که راه درست را بهم نشون دادی
من مادرم را به امروزم نمیفروشم
چون اون زندگی را برای آینده من تباه کرد
برچسب ها : عکس عاشقانه,مطالب عاشقانه,,